امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - مطالعات اسلام شناسی و روند تکوین جریان اسلام شناسی در قرن اخیر، از موضوعات جالب و جذاب برای تحقیق است. نگاه متفاوت خاورشناسان که ریشه در تفاوت روش شناختی آنها در قیاس با مسلمانان دارد، غالبا به عنوان یکی از مهمترین دلایل تفاوت مطالعات ذکر شده است. اما نکته شگفت انگیزی که در بررسی تحقیقات اسلام شناسی برای هر فرد آشنا با این تحقیقات به وضوح خود را عیان میکند، توجه جدی محققان فلسطین اشغالی به مسائل جهان اسلام و شگفت تر، ضرباهنگ پرشتاب تنوع و گسترش مطالعات در فلسطین اشغالی خاصه در سه دهه اخیر است.
مطالعات شیعه شناسی در مراکز تحقیقی فلسطین اشغالی در سه دهه اخیر با توجه به شدت یافتن درگیری با شیعیان لبنان و نقش جدی ایران در تحولات سیاسی منطقه، با محوریت آسیب شناسی شیعه آغاز شده است. در سالیان اخیر و عموما به دلیل بروز انقلاب اسلامی در ایران، در کنار توجه به مسائل سیاسی ایران، محافل آکادمیک غربی تلاش رو به رشدی به مباحث شیعه شناسی نشان داده اند و البته در این میان، محققان یهودی فلسطین اشغالی که دلایل موجهه تری برای توجه به مسائل ایران و تشیع دارند، سهم شایان توجهی را به خود اختصاص داده اند.
برخی، این مطالعات را در جهت شناخت بیشتر شیعه و در مسیر ضربه زدن به جریانهای شیعی در دنیا به ویژه ایران میدانند. برخی از محققان، این فعالیتها را با عنوانی آکادمیک و علمی تفسیر میکنند. اما باید توجه کرد که نگاه محققان یهودی به شیعه، از دیرباز، رویکردی انتقادی و ستیزگرانه داشته است. به همین دلیل برای تحلیل دقیقتر این موضوع نیاز است به صورتی همه جانبه به این فعالیتهای علمی نگاه کرد.
دکتر محمدکاظم رحمتی، دانش آموخته دکترای تاریخ اسلام دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی، سال هاست که پژوهشهای گوناگونی درباره شناخت هرچه بهتر رویکرد خاورشناسان به اسلام و شیعه داشته است. در این گفتگو به بررسی تأسیس دانشگاه در فلسطین اشغالی و رویکرد اسلام شناسانه یهودیان این دانشگاه پرداخته ایم.
تحولات رخ داده در اواخر عصر عثمانی و تلاش برای تأسیس دولت یهودی در فلسطین، بدون شک با فعالیتهای «حیم وایزمن» به دور جدیدی وارد شد. ناکامی «وایزمن» در متقاعدکردن سلطان عثمانی برای موافقت با خواسته وی در تشکیل دولتی یهودی در فلسطین، با تسلط انگلستان بر فلسطین وارد دور جدیدی شد. همدلی «لرد آرتور بالفور» با تلاشهای حیم وایزمن و صدور اعلامیه معروف وی در حمایت از تشکیل دولتی یهودی در فلسطین، دور جدیدی از حیات یهودیان را در قرن نوزدهم رقم زد. درکنار تلاشهای سیاسی یهودیان برای تشکیل دولتی یهودی در فلسطین، تلاشهایی نیز ازسوی وایزمن و دوستانش برای تشکیل دانشگاهی در فلسطین در جریان بود.
اندیشه تشکیل دانشگاهی در بیت المقدس، به پیش از تشکیل دولت یهودی در آنجا بازمی گردد. سال۱۸۸۴ میلادی در نشست یهودیان، «هرمان شپیرا» پیشنهاد تأسیس دانشگاهی در فلسطین را مطرح کرد؛ پیشنهادی که بار دیگر در ۱۸۹۷میلادی در نشست یهودیان مطرح شد. چند سال بعد، گروهی از جوانان صهیونیست، متأثر از اندیشهها و برخوردار از حمایت «وایزمن» که خود کرسی تدریس را در دانشگاه «جنوا» بر عهده داشت، به نحوی جدی به فکر عملی کردن اندیشه تأسیس دانشگاهی در فلسطین افتادند.
این گروه که شامل کسانی، چون «مارتین بوبر» و «برتولد فیول» بود، اندیشه طرح دانشگاه را بار دیگر در نشست یهودیان در ۱۹۰۱ میلادی مطرح کردند. در تلاش برای عملی کردن چنین ایده ای، «وایزمن» از سلطان عثمانی که حاکمیت سیاسی فلسطین را در اختیار داشت، تقاضا کرد که دانشگاهی را در فلسطین احداث کند که این پیشنهاد، مورد پذیرش باب عالی قرار نگرفت.
با وجود تداوم جنگ، جدیت وایزمن در انجام طرح خود، سبب شد در دوران جنگ جهانی به همراه گروهی عازم فلسطین شود که اقدامات اولیه را برای تأسیس دانشگاه انجام دادند. زمین این دانشگاه که پیش از جنگ توسط «اسحاق گولدبرگ»، از حقوق دانی انگلیسی به نام «سر جان گری هیل» خریداری شده بود، یکی از مناطق زیبای شهر بیت المقدس بود. نخستین درس این دانشگاه را «اینشتین» با بحثی درباره تئوری نسبیت و با جملاتی به زبان عبری آغاز کرد و بعدها خود نقش مهمی در حمایت علمی از دانشگاه و معرفی وایزمن به محافل علمی و یهودی آمریکا ایفا کرد.
سه مرکز تحقیقاتی اولیه دانشگاه، به بررسیهایی درباره مطالعات یهودی، شیمی و میکروبیولوژی اختصاص یافته بود. هدف از اتخاذ چنین رویکردی، تلاش برای شناخت یهود و برطرف کردن نیازهای علمی جامعه در حال گسترش یهودیان بیت المقدس بود. «مگنس» که خود از ۱۹۲۳میلادی در بیت المقدس اقامت گزیده بود، به مطالعات یهودی توجه فراوانی نشان داد. وایزمن و گروهی دیگر به تقویت دانشگاه در بخش علوم پایه توجه نشان داد. «لرد بالفور» دانشگاه را به صورت رسمی در اول آوریل ۱۹۲۵ میلادی در مراسمی با شرکت گروهی از یهودیان و فرماندار انگلیسی فلسطین افتتاح کرد. گسترش دانشگاه، سیاست دیگری بود که به آرامی دنبال میشد و در ۱۹۲۴ بخش مطالعات یهودی و در ۱۹۲۶ بخش مطالعات شرقی و به تدریج بخشهای دیگری به دانشگاه افزوده شد.
در سالهای نخست تأسیس بخش مطالعات شرق شناسی، محققان یهودی تبار آلمانی حضوری پررنگ داشتند. به طور طبیعی برای تربیت دانشجو، نیاز به جذب استاد بود و برای حل این معضل، از یهودیان آلمان کمک گرفته شد. سنت مطالعات اسلامی در آلمان به نحو جدی آغاز شده بود و اسلام شناسان نیز که در آن ایام به فعالیت و تحقیق درباره اسلام مشغول بودند، نقش مهمی در تکوین بخش مطالعات خاورشناسی دانشگاه ایفا کردند.
«ژوزف هورویتس» از اسلام شناسان یهودی آلمانی که در دانشگاه فرانکفورت به فعالیت مشغول بود، برای پنج سال و به عنوان نخستین استاد مهمان، ریاست و تدریس بخش مطالعات شرق شناسی را بر عهده گرفت. پس از او نیز یهودی دیگری از دانشگاه فرانکفورت به نام «گوتهلد ویل» که در مطالعات فقه اللغه عربی و ترکی تخصص داشت، جانشین او شد. تلاش اولیه گروه مطالعات خاورشناسی در سالهای نخست بیشتر ارائه خدمات به بخش وزارت خارجه و جنگ دولت فلسطین اشغالی بود.
همچنین نوپا بودن دولت و درگیری با اعراب، توان جدی گروه را برای انجام تحقیقات صرف بازداشته بود. با این حال، در همین سالها دو تن از افراد تأثیرگذار به نامهای «دیوید آیولن» و «مایر ژاکوب قسطر» در بخش مطالعات اسلامی دانشگاه به تربیت شاگرد پرداختند و به نحو جدی سنت مطالعات اسلامی را در این دانشگاه سامان دادند. «آیولن» در حوزه ممالیک و «قسطر» در بخش مطالعات سیره، سنت مهمی را در این دانشگاه بر جا نهادند.
در حقیقت در سال ۱۹۴۹ تغییر مهمی در بخش مطالعات شرقی دانشگاه عبری اورشلیم رخ داد و با کوشش «دیوید ایولن» علاوه بر مطالعه تاریخ اسلام در قرون میانه، توجه به مسائل معاصر جهان اسلام به عنوان موضوع جدید تحقیقی مورد توجه قرار گرفت. دو سال بعد نیز «اوریل هید»، از متخصصان زبان فارسی و ترکی، به گروه مطالعات شرقی پیوست. وی خود در سال ۱۹۶۲ میلادی تغییر دیگری در بخش مطالعات شرقی به وجود آورد و نام آن را به بخش مطالعات «آسیایی و آفریقایی» تغییر داد. «ایولن» همچنین با همکاری «پسح شینار» در سال ۱۹۴۷میلادی فرهنگ لغت عبری - عربی را تألیف کرد که تا کنون بارها تجدید چاپ شده است.
پس از دوران جنگهای اعراب و اسرائیل، فعالیتهای دانشگاه با توجه به تداوم روند مهاجرت یهودیان بخشهای مختلف به فلسطین اشغالی، گسترش یافت و در سیاستی جدید برای گسترش دانشگاه، برخی از دانش آموختگان دانشگاه عبری برای انجام تحصیلات تکمیلی خود به دانشگاههای دیگر اروپایی از جمله «مدرسه مطالعات شرقی-آسیایی» لندن اعزام شدند. چهره شاخص و تأثیرگذار این گروه، «موشه شارون» است. وی از پایان نامه دکترای خود درباره خلافت عباسیان در ۱۹۷۰میلادی و به راهنمایی «برنارد لویس» دفاع کرد. پس از «موشه شارون»، «اتان گولبرگ» نیز در تداوم همین سنت، در دانشگاه آکسفورد به تحصیل در مقطع دکترا پرداخت و موضوع پایان نامه خود را با عنوان «موضع امامیه در برابر صحابه» در ۱۹۷۱میلادی تألیف کرد.
نیاز به تفکیک حوزههای پژوهشی و تمرکز دقیق برای مطالعات، موجب تشکیل پنج بخش مجزا در مؤسسه مطالعات آسیا و آفریقای دانشگاه عبری اورشلیم شده است. این بخشها عبارت اند از: مطالعات اسلامی و خاورمیانه؛ زبان و ادبیات عربی؛ مطالعات هندی، ایرانی و ارمنی؛ مطالعات آفریقایی و مطالعات خاور دور. در بخش مطالعات اسلامی و خاورمیانه، محققان به بررسی مسائل جهان اسلام در محدوده زمانی میانه و معاصر میپردازند. در حوزه تاریخ اسلام، «مایر ژاکوب قسطر» و شاگردانش به بررسی مسائل سیره نبوی اشتغال دارند. «مایکل لکر» که موضوع پایان نامه دکترای خود را بررسی فعالیتهای پیامبر در مدینه انتخاب کرده، تمرکز اصلی مطالعاتش، روابط یهودیان با پیامبر به نحو عام است.
او همچنین در سلسله مقالات متعددی با عناوین «آیا پیامبر معاهداتی با قبایل بنی نضیر، بنی قریظه و بنی قینقاع منعقد کرده است؟»، «عمرو بن حزم انصاری و تفسیر آیه ۲۵۶ سوره بقره»، «نکاتی شرح حال نگارانه درباره ابن شهاب زهری»، و با محوریت همین موضوع، روابط پیامبر با یهودیان و تأثیر آنها را در شبه جزیره عربی با تفصیل بیشتری مورد بحث قرار داده است.
در حوزه تاریخ تشیع، اتان کلبرگ، نخستین محققی است که تنها به شیعه شناسی پرداخته و به تربیت شاگردانی همت گمارده است. او موضوعاتی درباره تاریخ تشیع را مطالعه کرده که بخش عمدهای از این مقالات در اثری به نام «عقیده و فقه در تشیع امامی» منتشر شده است. از کلبرگ، مقالات چندی نیز به فارسی ترجمه شده که از جمله آنها میتوان به مقاله مهم او با عنوان «از امامیه تا اثنی عشریه»، «نکاتی چند درباره موضع امامیه در خصوص قرآن»، و مقاله «نخستین کاربردهای اصطلاح اثنی عشریه» اشاره کرد.
برخی از دیدگاههای کلبرگ درباره تاریخ تشیع، مطالبی است که در نوشتههای خاورشناسان قبلی نیز میتوان رگههایی را از آن یافت؛ از جمله دیدگاه او درباره تکوین تشیع که در نوشتههای «مونتگمری وات» به نحو بسیار اجمالی مورد اشاره قرار گرفته است. کلبرگ، اثری کتاب شناسانه درباب عالم نامور امامی، ابن طاووس، نگاشته که با عنوان «کتابخانه ابن طاووس» به فارسی ترجمه شده است.
شیوه کلبرگ و مطالعات شیعه شناسی در دانشگاه عبری اورشلیم مبتنی بر آسیب شناسی تاریخ تشیع است و او و شاگردش «مایر میخائل براشر» که بررسی تفاسیر اولیه امامیه موضوع پایان نامه دکترای او بوده است، با چنین رویکردی به بررسی تاریخ تشیع پرداخته اند و البته پیگیری چنین رویکردی در شناخت درست و صحیح تشیع مشکلاتی پدید میآورد. در حقیقت در چنین رویکردی، قرائت گروهی به عنوان قرائت غالب تشیع برجسته میشود.